تقصیر من بود
که سراغ سایه ها را از خورشید می گرفتم
و سراغ تو را از وسعت دور دریاها
سراغ قدم هایت را از راه هایی می گرفتم
که هرگز تو را حتی به خواب عبورهم ندیده بودند.
تقصیر من بود
که نامت را با عطر ستاره بر بالش شب می نوشتم
تا آسمان خواب هایم بوی تو را داشته باشند.
تقصیر من بود
که برای آمدن فال می گرفتم
نباید گره خیال را و خاطره را از حقیقت تلخ روزمرگی ها باز می کردم.
که رویای آفــــــــــتابی تو
که رویای آفتابی تو ، برای یک عمر عاشق ماندنم کافی بود ...