دوباره دقیقه هارو کند و آهسته میبینم

دوبار چشم خدارو  رو خودم بسته می بینم

تا دلم آروم بگیره سر به کوچها می زارم

رو به آدما می خندم تو سیاهیا می بارم

تویه یک جاده ی برفی  پی انتها می گردم

توی این رویای آبی هنوزم اسیر دردم

آخه دنیا تو چشام رنگشو باخته

آخه یک جنس غریبه آسمونه منو ساخته

 

مرد رنگ انتظار و بارون چشم های خستم 

انگار آهنگی نداره بی تو این دل شکستم

عشق من جنس هوس نیست رنگ خاطرات تلخ ِ 

قصه ها ی پرغباری که  روشون چشمامو بستم

 

از سپیده تا سپیده آسمون ابری و تاره

مثل بغض سینه ی من شوق باریدن  نداره

بوی بارون می ده حرف هات اشک چشمام بی قرار

عشق من سوز زمستون غشق تو شور

بهاره

دوباره دقیقه هارو کند و آهسته میبینم

دوبار چشم خدارو  رو خودم بسته می بینم

تا دلم آروم بگیره سر به کوچها می زارم

رو به آدما می خندم شبا تا فردا می بارم

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد